8 اشتباه در دیجیتال مارکتینگ چیست؟

 

بازاریابی دیجیتال(دیجیتال مارکتینگ) به سرعت درحال پیش روی است و شما باید روزانه از ابزارها و روش های جدیدتر استفاده کنید. بدیهی است هنگامی که دائما به حوزه های ناشناخته سرک می کشید، مرتکب اشتباه می شوید. خودتان را اذیت نکنید، آدم با اشتباه کردن یاد می گیرد.

از قدیم گفته اند که هر اشتباهی به ارتکابش نمی ارزد. اشتباهات ذکر شده در این فصل بیشتر ناشی از ‌حواس پرتی شما است تا خطاهای فنی. مثلا ارسال ایمیل پیش از آزمایش لینک ها. در بازاریابی شما نمی توانید از اشتباهات فنی اجتناب کنید، اما سرانجام بر آن غلبه خواهید کرد. اما اشتباهاتی که در این مطلب شرح داده شده است، مانعی بر سر راه پیشرفت شماست و اگر از ارتکاب آنها خودداری کنید به زودی تاثیر مثبتی در عملکردتان مشاهده خواهید کرد.

تمرکز بر روی دیده شدن صرف به جای ارائه پیشنهاد جذاب

شاید این موضوع شما را متعجب کند! شما مشکل ترافیک وبسایت ندارید. وقتی مشکل فروش دارید این موضوع به این دلیل نیست که نتوانستی ترافیک و بازدیدکننده به وبسایت خود بیاورید چرا که به راحتی می توانید این کار را انجام دهید، مسئله اینست که شما نتوانستید که پیام قابل توجهی و ویژه ای را در وبسایت خود ارائه کنید برای همین است که وبسایت شما قابلیت فروش ندارد.

هنگامی که همه چیز به اشتباه پیش می رود، و به معنی واقعی کلمه اشتباه می کنیم، بهتر است برای بهینه سازی ظاهری صفحه ی فرود جهت جذب بیشتر ترافیک گوگل یا زدن توییت های بیشتر برای هدایت مخاطبان به این صفحه وقت نگذارید. درعوض، پیشنهادهای خود را در راستای پاسخگویی به نیاز اصلی بازار تغییر دهید. ابتدا، پیشنهاد جذاب خود را ثابت کن، سپس، به ترافیک فکر کن.

 

عدم توانایی جهت برقراری رابطه با مشتریان و نیازهای آنان

مردم به محصول شما اهمیتی نمی دهند، بلکه این برایشان مهم است که محصول شما چه دردی از زندگیشان دوا می کند. این قدر درمورد ویژگی های محصول خود حرف نزنید و به جای آن توضیح دهید که چگونه محصول شما می تواند وضعیت مشتری را عمیقا تغییر دهد.

کسب و کار خیلی ساده است ما می توانیم مردم را از حالت “قبل” به حالت “بعد” سوق دهیم. در حالت قبل مشتریان به نوعی ناراضی هستند. آنها ممکن است سرخورده یا ترسیده باشند؛ یا به دلایل متعدد دیگری ناراضی  باشند.

در حالت بعد؛ زندگی بهتر است. آنها از درد خلاصی پیدا کرده اند، سرگرم شده اند یا از آنچه آنها را می ترسانده است رها شده اند. مردم محصولات یا خدمات را نمی خرند، آنها تغییرات را می خرند. به عبارت دیگر، آنها دسترسی به حالت بعد را می خرند. یک پیشنهاد فروش خوب واقعا یک مشتری را به حالت بعد  یا به حالتی دلخواه منتقل می کند و بازاریابی خوب به سادگی این نقل مکان از مرحله  قبل به مرحله ی بعد است.

اکثر شرکت هایی که به ویژه درهنگام راه اندازی و یا ورود به بازارهای جدید شکست می خورند، مرتکب این اشتباه می شوند، این اشتباه یا ناشی از آنست که نمی توانند یک موقعیت مطلوب بعدی را ارائه کنند (پیشنهاد خوب نیست) و یا نمی توانند این جابجایی از وضعیت قبل به بعد را به خوبی به تصویر بکشند و یا بیان کنند (بازاریابی خوب نیست).

نیازی به گفتن نیست که شفاف سازی درمورد نتایج مطلوب ناشی از پیشنهادها رکن اصلی موفقیت در بازاریابی (دیجیتال مارکتینگ) شما است.

خیلی زیاد و خیلی زود از مشتری بالقوه درخواست نکنید

تصورکنید مردی مودب و خوش قیافه و موفق وارد یک بار می شود و فورا از اولین زن مجردی که می بیند درخواست ازدواج می کند. البته که ممکن است آن زن بخواهد روزی ازدواج کند و این که آن مرد ویژگی های ظاهری خوبی دارد و موقعیت خوبی دارد، اما این به این معنا نیست که آن زن آمادگی پذیرفتن تعهد را دارد!

این ایده زمانی که از روابط انسانی سخن می گوییم خیلی بدیهی است، اما به دلایلی، ما اغلب “پیشنهاد ازدواج” را خیلی زود در بازاریابی مطرح می کنیم. تجارت  شما ممکن است  کسب وکار به مصرف کننده (B2C) و یا  کسب و کار به کسب و کار(B2B) باشد، اما هر کسب وکاری در واقع بازاریابی از انسان به انسان(H2H) است.

درنتیجه ، پیشنهادهایی که شما به مشتریان بالقوه و موجود می دهید باید مسیر مشابهی را طی کنند. به روابط انسانی سالم و معمولی افراد توجه کنید. روابط انسانی از یک فرآیند گذرمی کنند و این دقیقا در مورد کسب وکار و مشتریان هم صادق است. شما چطور پیشنهادهای فروش خود را در فرآیند رابطه با مخاطبان اولیه و مشتریان بالقوه مطرح می کنید؟

 

مشاوره دیجیتال مارکتینگ

 

عدم تمایل به هزینه کردن برای ترافیک

زمانی بهینه سازی سایت در موتورهای جستجو و بهینه سازی حسابهای شبکه های اجتماعی آسان بود و موتورهای جستجوگر گوگل و فیس بوک به صورت راحت شما را به صدر جستجوها می آوردند. درحال حاضر، با وجودی بازاریابی ارگانیگ همچنان نقش مهمی دارد، ولی ناگزیریم از اینکه بگوییم که روزهای ترافیک آزاد وآسان، گذشته است.

امروزه ترافیک وب سایت قابل اعتماد و با کیفیت، خرید و فروش می شود. درست مثل غلات یا بنزین. اگر بخواهید از جایی قابل اعتماد بنزین بخرید، به پمپ بنزین می روید. به همین ترتیب، ترافیک وب سایت قابل اعتماد یک کالا است و اگر می خواهید در مقیاسی قابل قبول از کسب وکاری پررونق بهره مند باشید، باید به فروشگاه ترافیک بروید و آن را خریداری کنید. فضای وب حاوی امکانات زیادی برای خرید ترافیک است. در این مورد محدودیتی وجود ندارد. گوگل، بینگ، فیس بوک، پینترست، یوتیوب و غیره مشتاق فروش ترافیک وب با کیفیت با قیمت مناسب به شما هستند.

مطالعه بفرمایید
کمپینهای برتر دیجیتال مارکتینگ در سال 2018 برای روز ولنتاین

محصول محور بودن

 اکثر کسب و کارها هنگام بازاریابی بر روی محصول تمرکز دارند. درحالی که، کسب وکارهایی که عمر طولانی دارند و دوام می آورند با محصولاتشان تعریف نمی شوند. بلکه با بازاری که به آن خدمات ارائه می دهند، متمایز می شوند.

برای مثال، دردهه 1920 یک زن طراح و تاجر فرانسوی در مجله ی VOGUE تصویری از یک لباس ساده ی مشکی را منتشر کرد. پیش از این، پوشیدن سیاه فقط مخصوص عزاداری بود .از زمان معرفی این لباس کوچک سیاه در یک قرن پیش این لباس بدل به پای ثابت کمد لباس بسیاری از زنان شده است. آن طراح مد که این تصویر را درVOGUE منتشرکرد، کسی جزCOCO CHANEL، بنیانگذار برند CHANEL نبود.

اگرچهCHANEL در زمان خود تعداد زیادی لباس سیاه کوچولو فروخت، اما این شرکت حتی با این محصول شناخته شده خود را تعریف نکرد. در عوض،CHANEL  همه چیز از لباس، طلا و جواهر تا عطر و محصولات مراقبت از پوست تولید کرد و فروخت؛ محصولاتی که برای تمامی زنانی که در پی دنبال کردن مد هستند قابل توجه است.

محصول کسب و کار را نمی سازد. ابتدا دریابید مخاطب شما کیست و بازار را بر مبنای آن شکل دهید. این کار را بر اساس تشخیص این که مشتری شما چه می خواهد و به آن نیاز دارد انجام دهید.

 

برای شرکت در دوره دیجیتال مارکتینگ اینجا را کلیک نمایید.

ردیابی معیارهای اشتباه

بازاریابی دیجیتال(دیجیتال مارکتینگ) آن قدر دقیق قابل پیگیری است، که شاید اصلا اشتبه باشد. برای مثال، شما  می توانید از طریق ابزار رایگان GOOGLE ANALYTICS آمار ترافیک افرادی که از ایالت اوهایو در روزهای سه شنبه با آیفون وارد وبسایت شما شده و خرید می کنند را بدست آورید. هرچند که این اطلاعات ممکن است کاملا مربوط به کسب وکار شما باشد ولی هرکسب وکار باید دو شاخص اصلی را ردیابی کند:  هزینه به دست آوری مشتری (COA) و ارزش میانگین مشتری (ACV).

هزینه به دست آوری مشتری، مقدار پولی است که شما باید برای به دست آوردن یک مشتری صرف کنید. به عنوان مثال، تصور کنید که شما پیراهن مردانه را به فروش می رسانید و با استفاده از تبلیغات فیس بوک اقدام به جذب مشتری های جدیدی می کنید. فرض کنید که هزینه ی بدست آوردن هر مشتری جدید 40 دلار است. شما به این ترتیب مشخص کردید که هزینه خرید(COA) برای این پیشنهاد 40 دلار است.

حالا، برای عرضه ی همان پیراهن، شما می خواهید به طورمتوسط ارزش مشتری یا ACV را محاسبه کنید. شما می توانید این را به روش های مختلفی محاسبه کنید، اما روش محبوب ما محاسبه ی ارزش فوری یک مشتری جدید است. دراین مثال، فروش هر پیراهن جدید 20دلار سود خالصدارد و به طور متوسط یک مشتری جدید در هر خرید دو پیراهن پول خریداری می کند. بنابراین از هر مشتری جدید 40دلار سود عاید کسب وکار شما می شود. این خبرخوبی است؛ زیرا این بدان معنی است که کسب وکار شما توانسته است به واسطه ی این کمپین مشتری های جدید و کمپین بازاریابی ایجاد کند که درآمد آن بیشتر از هزینه صرف شده است. هرگونه فروش اضافی به این مشتریان، سود کسب شده بیشتری را برای کسب وکار به ارمغان می آورد.

برای دریافت اطلاعات بیشمار در بازاریابی دیجیتال (دیجیتال مارکتینگ) تا بخواهید کار می توان انجام داد، ولی همیشه این را  به یاد داشته باشید که دو معیار باید برای شما حائز اهمیت باشد; یک، هزینه ای که برای به دست آوری یک مشتری می پردازید آن و دو میانگین ارزشی که هر مشتری برای کسب و کار شما ایجاد می کند.

 

 

 

سرمایه گذاری در زمین دیگران

اگرچه شبکه هایی مانند فیس بوک، توییتر و یوتیوب به شما امکان دسترسی به میلیاردها نفر را می دهند، ولی تمرکز ۱۰۰ درصدی شما جهت جذب مخاطبین در این شبکه ها عامل خطرناک است. این پلتفرمها می توانند قوانین خود را در طول زمان تغییردهند و این تغییرات ممکن است به نفع شما نباشد. در دیجیتال مارکتینگ باید از تمام کانال ها به نحو درست استفاده کنیم.

درعوض، بر روی تولید ثروت در رسانه ای که به شما تعلق دارد، تمرکز کنید؛ لیست ایمیل شما. بدیهی است که در شبکه های بزرگی مانند فیس بوک، توییتر و یوتیوب امکان برقراری ارتباط هست، اما سعی کنید این شبکه ی روابط را به جای دیگری که به آن تسلط بیشتری دارید، کوچ دهید.

 

تمرکز برکمیت محتوا به جای کیفیت آن

حقیقت این است که اینترنت دیگر نیازی به پست وبلاگ، پادکست یا یوتیوب ندارد. مطالب زیادی درمورد محتوای اضافی در وب هر روزه نوشته می شود. در واقع واقعا مطالب بیش از حدی تا بحال تولید شده است. فیدها و ایمیلهای ما پر از مطلب و محتوا است.

گفته شده، که اینترنت فاقد محتوای ارزشمند است ولی اگر بتوانید مطلب ارزشمندی در آن پیدا کنید، جذب آن خواهید شد. به جای ده پست جدید وبلاگ در ماه آینده، ده بار بیشتر برای نوشتن یک پست درست و حسابی تلاش کنید. سپس، ترافیک بخرید و نگاه ها را به سوی شاهکارتان جلب کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.