چگونه برای وبسایت خود ترافیک ایجاد کنید؟

چگونه برای وب سایتتان ترافیک به دست می آورید؟ این سوال شماره ی یک کسب و کارها در حوزه ی بازاریابی دیجیتال(دیجیتال مارکتینگ) است. واقعیت این است به دست آوردن ترافیک برای وب سایت مسئله نیست. در واقع هزاران پلتفرم ترافیک شامل گوگل، فیس بوک و توییتر وجود دارند که در ازای تبلیغات به شما ترافیک زیادی می دهند و بسیار هم بابت این مسئله مشعوف خواهند شد. سوال این نیست که چگونه ترافیک به دست بیاوریم بلکه این است که وقتی که ترافیک به دست آوردید با آن چه باید بکنید. چه محصول یا خدماتی باید پیشنهاد بدهید؟ چه محتوایی به بازدیدکننده تان نشان بدهید؟ آیا باید اطلاعات تماس از آنها بخواهید یا مستقیما از آنها بخواهید کالا یا خدمات شما را بخرند؟

انواع ترافیک در ازای پول وجود دارد، مانند پرداخت در ازای کلیک در پلتفرمی مثل گوگل ادوردزGoogle Adwords، تبلیغات بنری و تبلیغات پولی در شبکه های اجتماعی مانند توییتر و فیس بوک. ترافیک در ازای پول ابزاری قدرتمند است زیرا به شما در ساختن برند کمک می کند و مردم را با محصولات و خدماتتان آشنا می کند و سرنخ و فروش را به سمت محصولات و خدمات شما هدایت می کند.

در این فصل، ما از پلتفرم های عمده ی تبلیغاتی می گوییم و این که چه زمانی باید از آنها استفاده کنید. همچنین به شما خواهیم گفت چگونه از گونه ی تبلیغاتی به نام ریریتارگتینگ (هدف گیری مجدد) بهره ببرید و نیز چگونه کمپین های تبلیغاتی خود را آسیب شناسی کرده و بالاترین بهره وری را در هر کمپین تبلیغاتی داشته باشید.

بازدید از فروشگاه ترافیک

تصور کنید شما و محبوبتان در حال جستجوی دستور غذا هستید تا تصمیم بگیرید برای شام چه بخورید. شما روی غذایی برنجی مکث می کنید که مدتی است فکرتان را مشغول کرده است. تنها مشکل این است که در خانه برنج ندارید.

چگونه باید عمل کنید؟ آیا باید برای شام امشب برنج بکارید؟ خوب این احمقانه است. این طور نیست؟ در عوض، شما به سوپرمارکت می روید و یک کیسه برنج می خرید.

برنج کالایی است که هر روز خرید و فروش می شود- همین طور ترافیک وبسایت. اگر ترافیک می خواهید باید به فروشگاه ترافیک بروید.

پس از این که متوجه شدید ترافیک در ازای پول چیست، می توانید سریعا محتوا و پیشنهادهایتان را محک بزنید. چگونه؟ با باز و بسته کردن جریان ترافیک مثل شیر آب. این امکان بسیار اهمیت دارد چرا که شما را قادر می سازد به سرعت پیشنهادهای جدید، صفحات ارجاع داده شده و محتوا را بی آنکه نیاز باشد برای منابع آهسته تر ترافیک مانند SEO و شبکه های اجتماعی صبر کنید، بررسی کنید. وقتی که با ترافیک وبسایت درست مانند کالایی که در واقع هست برخورد کنید، موفق می شوید ترافیک قابل اعتماد و پیش بینی پذیری برای وبسایت خود در نظر بگیرید.

هیچ فروشگاه ایده آلی برای فروش ترافیک وجود ندارد. برای مثال، ممکن است مخاطبان شما از پلتفرم مشخصی استفاده نکنند یا ممکن است برند شما در بعضی پلتفرم ها محدودیت تبلیغات داشته باشد( صنایعی مانند سیگار الکترونیکی، دوست یابی و رژیم های لاغری از این جمله اند). برای تعیین مناسب ترین فروشگاه، باید بگردید، همان طور که قبلا گفتیم. استراتژی و کارکردی که در این مطلب در مورد آن خواهیم گفت برای یافتن فروشگاه ترافیک و تصمیم مبنی بر این که چه چیزی فروخته شود، نیز به کار می آید.

درک درجه حرارت ترافیک

شما  با ایجاد رابطه، مردم را به سمت تعامل سوق می دهید. هم زمان با ترافیک خریداری شده شما باید بفهمید که رابطه تان با مخاطبان و مشتریانتان در چه حالی است. آیا آنها اکنون دارند با شما آشنا می شوند، آیا آنها شما را می شناسند اما هنوز از شما خرید نکرده اند، آیا آنها از شما خرید کرده اند و شما می خواهید آنها را تبدیل به مشتریان مادام العمر و طرفداران پر و پا قرص کنید؟

ما در شرکتمان برای فهم این که کجای رابطه با مشتریان بالقوه و مشتریان ایستاده ایم از اصطلاح درجه حرارت ترافیک استفاده می کنیم. برای ساختن طرح ترافیکی موثر، استراتژی مورد نیاز شما باید مبتنی بر این باشد که چه کسی را مخاطب قرار داده اید. این کار را بر اساس تعریف مخاطبین هدف خود و جایگاهتان در رابطه با آنها انجام می دهید تا پیشنهاد مناسب را در وقت مناسب ارائه دهید.

  • ترافیک سرد: اینان کسانی هستند که تا به حال اسم شما، برندتان یا محصولات و خدماتتان را هم نشنیده اند. شما با این افراد هیچ رابطه ای ندارید، اما آنها اهمیت دارند چرا که سرنخ ها و فروش های جدیدی برای کسب و کارتان به دنبال دارند. شما باید برای ترافیک سردتان ایجاد اعتماد، اعتبار و نفوذ کنید. پیش از آن که آنها از شما خرید کنند شما باید به آنان ثابت کنید برندتان ارزش صرف وقت و هزینه را دارد. به ترافیک سردتان پیشنهادهای غیر دروازه ای به محتواهای وبلاگ، پادکست یا یوتیوب خود بدهید.

 

  • ترافیک گرم: اینان کسانی هستند که در مورد شما شنیده اند و یا به نوعی با برند شما درگیر شده اند اما چیزی از شما نخریده اند. ممکن است آنها وبلاگ شما را خوانده باشند، به پادکستتان گوش داده باشند و یا به خبرنامه ی ایمیلتان پیوسته باشند. افراد در این مرحله می خواهند محک بزنند که آیا آنچه شما می گویید را دوست دارند و آیا می خواهند بیشتر بدانند و احیانا از شما خرید کنند. آنها می خواهند بدانند آیا شرکت شما بهترین گزینه برای حل مسئله ی آنان هست یا نه. همچنین آنان رقبای شما را نیز زیر نظر دارند تا بدانند آیا آنها بهتر یا ارزان تر هستند؟ پیشنهادهای اولیه و دروازه ای بدهید تا آنها را بدون خطر کردن در آستانه قرار بدهید.
مطالعه بفرمایید
کلیپ انگیزشی از رسانه تجارت الکترونیک ایران

 

  • ترافیک داغ: همان طور که احتمالا تا کنون حدس زده اید، اینان کسانی هستند که از شما خرید کرده اند. ممکن است تا کنون یک یا چند بار خرید کرده باشند. اینها مشتریانی هستند که شما تا این لحظه برایشان وقت، پول و انرژی صرف کرده اید. بزرگ ترین اشتباهی که مسئولان تبلیغات ممکن است مرتکب شوند تمرکز تنها بر سرنخ ها و مشتریان جدید است. یک بازاریاب باهوش از ترافیک خریداری شده برای فروش بیشتر و بیشتر به مشتریانی که هم اکنون موجودند نیز استفاده می کند. از پیشنهادهایی با حداکثر سود برای ترافیک گرم خود استفاده کنید.

 

برای جمع بندی باید بگوییم، در مورد درجه حرارت ترافیک باید به این سه گام توجه کنید:

  1. با محتوای ارزشمند خود را به ترافیک سرد معرفی کنید.
  2. ترافیک گرم را به سرنخ ها و خریداران ارزان تبدیل کنید.
  3. بیشتر و بیشتر و دائما به خریداران کنونی بفروشید.

 

انتخاب بهترین پلتفرم ترافیک

قبل از تعریف پیام بازاریابی، مشخص کنید مخاطبتان از چه پلتفرم ترافیکی استفاده می کند. این کار با فهمیدن این که بازار مقصود شما در اینترنت کجاها وقت می گذراند، میسّر است. پلتفرم ترافیکی که شما بر مبنای آن پیشنهاد خود را مطرح می کنید در موفقیت کمپین  شما موثر است. حتی با وجود داشتن پیام تبلیغاتی عالی، اگر آگهی شما در پلتفرم ترافیکی اشتباهی مطرح شود، تمام کمپین شما شکست می خورد. برای مثال، اگر مخاطب هدف شما از توییتر استفاده نمی کند، شما نباید پولتان را خرج آگهی در توییتر کنید.

هزاران فروشگاه ترافیکی وجود دارد تا شما از میان آنها انتخاب کنید، اما بهترین فروشگاه ترافیک برای شما کدام است؟ اگر می خواهید ترافیک بخرید منبعی را انتخاب کنید که بازارتان آنجاست. برای دسترسی به بازار شما ابتدا باید آواتار مشتری برای خودتان تعریف کنید.

فروشگاه های ترافیکی مانند توییتر، پینترست، یوتیوب و غیره انبوهی از کاربران را گرد آورده اند و هر پلتفرمی دموگرافی( اطلاعات جمعیت شناختی) خاص خود را دارد. به طور وسیعی از اطلاعات دموگرافیک (مانند سن، جنسیت و درآمد) بهره ببرید تا بتوانید بهترین فروشگاه ترافیکی که مخاطبین شما از آن استفاده می کنند را تعیین کنید. به این ترتیب بهترین فروشگاه ترافیکی را برای دسترسی به مخطبین خود انتخاب کرده اید. برای ساختن آواتار مشتری، از ابزارهای جستجو مانند نرم افزار تحلیلی الکسا(Alexa) استفاده کنید. همچنین در مورد علایق ویژه ی مخاطبین تان تحقیق کنید( مانند سرگرمی هایشان، کتاب ها و وبلاگ هایی که می خوانند، چهره های معروفی که دنبال می کنند و نقاط ضعف و حساسیت آنها). با این کار خواهید دانست چگونه پس از حضور در پلتفرم با مخاطبینتان حرف بزنید.

این تحقیق زمان می برد، اما اگر درست انجام شود، هم در یافتن بهترین فروشگاه ترافیکی برای تبلیغات به شما کمک می کند و هم پیامی که برای نزدیک شدن به مخاطبان استفاده می کنید. بخش بعدی شش فروشگاه بزرگ ترافیکی را که شما برای دسترسی به مخاطبینتان به آن نیاز دارید محک می زند.

 

برای مشاوره دیجیتال مارکتینگ کلیک نمایید.

 

معرفی 6 پلتفرم بزرگ ترافیکی

قبلا گفته ایم اما ارزش دارد که دوباره بگوییم: هزاران فروشگاه ترافیکی برای کسب و کار و بازاریابی پیش روی شما هست. در این بخش، ما در مورد شش فروشگاه عمده ی ترافیک در شبکه ی اینترنت سخن خواهیم گفت:

  • فیس بوک
  • توییتر
  • گوگل
  • یوتیوب
  • پینترست
  • لینکداین

خیلی امکان دارد بازار هدف شما در یک یا چند فروشگاه ترافیکی حضور داشته باشد، این امکان به شما اجازه می دهد به طور موثری به مخاطب هدفتان دسترسی پیدا کنید. شش غول، فروشگاه های ترافیکی موثری هستند چرا که:

  • حجم زیادی کاربر دارند و منابعی در اختیار دارند که به شما اجازه می دهند کمپین های خودتان را مقیاس بندی کنید.
  • تعامل با پنل آگهی های آنها پیچیده نیستند و استفاده از آنها ساده است.
  • گزینه های هدف گذاری آنها معمولا بهتر از فروشگاه های ترافیکی دیگر در اینترنت است. این پلتفرم ها به شما اجازه می دهند آگهی ها را بر مبنای خیلی چیزها مثلا اطلاعات دموگرافیک، علایق، کلمات کلیدی تایپ شده ی افراد در موتورهای جستجو و صفحاتی که در وبسایت بازدید کرده اند، نمایش دهید. برای مثال، اگر شما در سان دیگو استخر شنا می فروشید، آگهی هایتان را بر مبنای یکی از موارد ذیل می توانید هدف گذاری کنید:
  • کسانی که در سان دیگو زندگی می کنند.
  • کسانی که علاقه مند به ورزش های آبی هستند.
  • کسانی که در موتورهای جستجو عبارت جستجوی “استخر شنا در سان دیگو” را تایپ کرده اند.
  • کسانی که از مطلبی در مورد استخر در وبسایت شما بازدید کرده اند.

در واقع شما می توانید، گزینه های هدف را باهم ادغام کنید. برای مثال، کسانی را که در سان دیگو زندگی می کنند با کسانی که به ورزش های آبی علاقه دارند.

اهمیتی ندارد که میزان تجربه ی صنعت یا شرکت شما چیست. شش غول پلتفرم های موثری برای دسترسی به هر نوع بازاری را در هر کجای دنیا در اختیار قرار می دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.