چرا اکثرا در تبلیغات با حضور سلبریتی ها، برندها نمیتونن به صورت بهینه و تاثیرگذار از حضور این چهره ها استفاده کنن؟

در جواب به این سوال باید گفت که عدم شناخت اصولی از فضای تبلیغات و ارتباط اون با اصول کسب و کار بیداد می کنه.
اینکه اصلا برند تو تبلیغات دنبال چی هست؟
در حال حاضر برند تو کجای مسیر سفر مشتری هست و چه گذشته ای از برند تو ذهن مشتری هست و میخواد به کجا برسه؟
صدای برند چی هست و ما چطور میخوایم این صدا رو بازتولید کنیم و یا اصلا براش به وجود بیاریم. 
و موضوع این هست که مدیران برندها تصور میکنن که خب اشکالی نداره بار همه اینها را بر روی دوش سلبریتی می اندازیم و شهرت این فرد باعث ایجاد همه این فاکتورها میشه. در صورتیکه به همین راحتی ها نیست و این عدم شناخت و مطالعه نه تنها برند رو خراب میکنه بلکه تصویر اون سلبریتی رو با هم خاک یکسان میکنه.
مهمتر از اینکه با چه فردی کار کنیم ایجاد یک تصویر مشخص و درست از هویتی هست که میخواهیم منتشر کنیم و آنالیز و پیش بینی این موضوع که آیا این هویت با تصویری که به طور حقیقی در ذهن مخاطب نقش می بنده یکیه و یا فرسنگها فاصله داره؟
جریان تبلیغاتی  کهدر حال حاضر مشاهده می کنیم این هست که یه بودجه کلانی برای کمپین های تبلیغاتی هزینه میشه که سودش بیشتر  برای سلبریتی هست (البته قسمتی از این پول رو همین سلبریتی باید برای اصلاح چهره مخدوش شده خودش بعدا خرج کنه) و برای برند هم چیزی جز هزینه های مازاد نداشته که فقط می تونه اون رو به عنوان هزینه برای اداره مالیات ارسال کنه که از مالیات سالیانه اش کم بشه وگرنه عایدی ای رو برای مجموعه نداره.

برای دسترسی به متن کامل مقاله کافی است که عضو سایت شوید.

مطالعه بفرمایید
با بازاریابی رسانه های اجتماعی به برند خود قدرت دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.