خلاصه کتاب “بهترین قصه گو برنده است” – قسمت دوم

خلاصه کتاب بهترین قصه گو برنده است

 

چگونه با قصه کسب و کارتان را رونق دهید

نویسنده:آنت سیمونز | ترجمه:زهرا باختری

حلاصه و گردآوری : امیر روشن روان

 

گفتن قصه های برنده :

برای گفتن قصه های خوب و برنده باید :

1-پیام را منتقل کند

2- از گفتنشان لذت برد

3-راجع به واقعیت های زندگی قصه تعریف کرد.

تعریف برنده شدن می تواند پیشرفت در یک پروژه باشد یا منحل کردن آن پروژه باشد. برنده شدن می تواند به این معنی باشد که سود شرکت شما دوبرابر افزایش پیدا کند و یا اینکه آگاهانه سود خود را فدای رسیدن به اهداف حقوق بشر کند. (بنابراین تعریف برنده شدن کامل بستگی به خود ما دارد. این برنده بودن می تواند رشد معنوی و یا مادی باشد.)

برای پیدا کردن یک قصه خوب می توان از راه کار مختلفی استفاده کرد : برای مثال جست و جوی اینترنت و بررسی اتفاقات اخیر می تواند ایده خوبی را پیدا می شود .

بهتر و ساده تر این است که قصه ها را در چهار ظرف در نظر بگیریم:

شما چه کسی هستید؟ – چرا اینجایید ؟ – دیدگاهتون چیست و چه نکات آموزنده ای دارید !

در موقعیت های زیر می توانید چهار سوال بالا را مطرح نمایید:

  1. زمانی که در کار خود درخشیده اید.
  2. زمانی که کار خود را خراب کرده اید.
  3. یک مربی خوب را پیدا کرده اید.
  4. یک کتاب ، یک فیلم و یا اتفاق جدید را خواندید و یا دیده اید.

برای باز خورد گرفتن از قصه هایمان برای چند نفر این قصه ها تعریف کنیم و این افراد می بایست این خصوصیات را داشته باشند: 

شنونده ی خوبی باشد و حتما باید کسی باشد که قصه ما را بشنود و آن افراد بدور از انتقاد و نظراتشان در مورد کم و کاستی قصه بشنوند. در اینصورت بتدریج تسلط ما بر روی موضوع افزایش پیدا کرده  و باعث می شود خلاقانه و با توانایی بیشتر به بیان قصه بپردازیم.

 

تجربه امر حسی است:

ما انسان ها از طریق 5 راه اصلی جهان را تجربه می کنیم : بو می کنیم ، می چشیم ، می شنویم ، لمس می کنیم و می بینیم. تعبیر های اول به صورت داده های خام از طریق حواس پنج گانه به ما وارد می شوند، سپس با الگویی از پیش موجود تطبیق داده می شوند.

مثلا سیب طیف گسترده ای از اندازه ها ، رنگ ها را دارد و مغز طوری طراحی شده که به جای اینکه دنبال نسخه عینی و دقیقا مشابه باشد بگردد ، موردی را که ((به اندازه کافی با الگوی ما هماهنگ باشد را می پذیرد))

مغز برای درک آن داده های حسی زمان زیادی نیاز ندارد و در یک چشم بهم زدن مفهوم شناخته شده را پیدا می کند.

 

قصه گویی تعمدا از زبان حسی یا تجربیات حسی استفاده میکند تا الگو های تداعی کننده دلخواه را برانگیزد و الگو های تداعی کننده ی جدیدی بسازد.

 

مثلا: ترن هوایی = خوشگذرانی

شهربازی = ترن هوایی

درنتیجه ،  شهربازی = خوشگذرانی

 

 

مثلا اگر کسی روسیه نرفته باشد با قصه گفتن می توان او را به قصه برد و از تجربیات حسی آشنا به عنوان زیربنا استفاده کرد تا بتوان فضا، شخصیت ها، وقایع و نتایج را شکل داد.

همچنین در تعریف می توان از عواطف : یاس – تاسف – ناراحتی تداعی جدیدی بسازیم.

و اینکه نتایج قصه را نباید فریاد زد مثلا امنیت اجتماعی خوب است یا بد است و باید اجازه داد تا تداعی آزاد مفهوم را در ذهن شنونده ایجاد کند.

هنر گزیده گویی :

ریشه اصلی آسیب زدن یک ارتباط خوب ( کم گویی، یاوه گویی، وراجی ، تکرار و … ) که بخاطر مسائل قابل پیش بینی و پیشگیری اتفاق می افتد که می شود قبل از قصه گفتن به بهترین شکل حل شان کرد .

ویرایش بیش از حد قصه که از آن به ساند بایت تعبیر می شود (تکه ای تقریبا سی ثانیه تا یک دقیقه ای از اصل کلام یک سخنران که عینا نقل شود) و نطق آسانسوری (بیان مختصر و موثر یک پدیده) ممکن است قصه را طوری هرس کند که قدرت ارتباط برقرار کردن از آن را بگیرد. بنابراین همیشه این نوع از انتقال پیام کارا نیست.

در عین حال بهترین زمان برای استفاده از روش بالا زمانی است وقت چندان برای بیان قصه نداریم.

 

مطالعه بفرمایید
مراسم رونمایی از پکیج 0 تا 100 کسب و کار اینترنتی

تاثیرگذار

 

قصه های هویت ((تجاری)) ((سازمانی)) ((سیاسی))

برای کسانی که تازه وارد دنیای قصه گویی شده اند شنیدن قصه های مربوط به داستان ایجاد یک سازمان، هویت یک برند، یا یک نامزد انتخابات حکم جام مقدس را دارد. آنها به دنبال قصه هایی می گردند که مثل ویروس پخش شود و سفر کند. قصه ای که توجه ها را جلب و نتیجه گیری ها را به سمت دلخواه ببرد.

خلاقیت ذاتا انحراف از هنجار است. برای بر انگیختن نتیجه گیری های جدید و در نتیجه رفتار های جدید در یک مخاطب مخالف یا متفاوت یا باید داده های جدید داشته باشیم یا قالب جدیدی برای داده های قدیمی ارائه کنیم. به هر حال ما باید از یک هنجار قدیمی سرپیچی کنیم .

 

زاویه دید :

هر شخصی را که می خواهید تحت تاثیر قرار دهید ناگزیرید که پیغامتان را از دید فرد مقابل  ارزیابی کنید. برای اینکه قصه ها برای دیگران جذاب باشد باید همان قدر که از دید ما جذابند از دید دیگران هم جذاب باشند.

عامل اصلی که باعث از بین رفتن تلاش ها برای تاثیر گذاری می شود، احترام نگذاشتن یا اعتماد نکردن  به افرادی است که می خواهید تحت تاثیر قرار بدهید.

همیشه لحن، حالات صورت و زبان بدن قصه ای را که درباره مخاطبتان به خودتان می گویید لو می دهد.

فرض کنیم اگر مدیر میانی به مدیر ارشد گزارش می دهد پیش خودش فکر کند که مدیر ارشد فردی احمق و ارائه اش بیهوده است به احتمال زیاد نتیجه ارائه نیز بیهوده خواهد شد.

ممکن مدیر ارشد هیچ وقت از دیدگاه او مطلع نشود ولی احساسات منفی برداشت ها را خراب می کند .

بیشتر مکالمات مهم بین دو گروهی اتفاق می افتد که قصه های خودشان را در سر دارند و قصه های دیگری را بی ارزش و بی اعتبار می کند و در خیلی از مواقع کارکرد خودشان را از دست می دهند و هیچ اثرگذاری را در طرف مقابل ندارند.

با تمرین می توان فرا گرفت که چطور از لحاظ ذهنی و عاطفی خودمان را به زاویه دید دیگری منتقل کنیم.

برای مثال : زاویه دید عینی : میزان دقت کارمند ایکس 25% است و نشان می دهد از کار عقب افتاده است .

زاویه دید کارمند : متوجه می شویم که کارمند ایکس جدیدا فرزندش را از دست داده است.

زاویه دید بقیه کارمندان : بیشتر کارمندان مرخصی هایشان را جمع کرده اند تا به کارمند ایکس بدهند تا زمان بیشتری برای خودش داشته باشد.

از لحاظ عینی و منطقی به این نتیجه می رسیم که فرد را اخراج کنیم ولی با این کار از زاویه دید دیگران روحیه کل تیم را به خطر می اندازیم و احتمالا به عنوان آدمی هیولا شناخته می شویم .

برای اتخاذ تصمیمات مهم با استفاده از قصه و نگاه از زاویه دید مختلف می توان از شر ناراحتی ها خلاصی یافت و چند بعدی به موضوعات نگاه کرد.

 

قصه شنوی :

برای تبدیل به قصه گوی برنده، ابتدا می بایست قصه ها و استعاره هایی که بصورت معمول در اذهان عموم جامعه هستند را با دقت بشنویم.

فرقی نمی کند زمان خودمان را روی شنیدن قصه ها صرف کنیم یا برای گفتن قصه، این مهارت ها دو طرفه اند.

اگر قصد نعریف هیچ قصه ای نداریم در واقع خودمان را دست کم گرفتیم برای مجهز شدن به این توانایی می بایست گوش دادن قصه ها را به عادت خود تبدیل کنیم و پس از مسلط شدن به این توانایی برای گفتن قصه ها از تجربیات و اتفاقات جذاب استفاده کنیم.

 

به امید اینکه قصه گوی بهتری شوید و آن را در کسب و کار خود پیاده کنید.

جهت بهره مندی از آخرین مقالات سایت در خبرنامه عضو شوید.

 

مقالات مرتبط:

خلاصه کتاب “بهترین قصه گو برنده است” – قسمت اول
راز سخنرانی های به یادماندنی استفاده از عنصر داستانسرایی است
3 روش برای بهبود فن سخنوری یک کارآفرین

خلاصه کتاب اعترافات یک تبلیغاتچی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.