مترجم : خوانساری
هدف از این مقاله چیست؟
سی سی او (c.c.o) كیست؟ سر ویراستار كیست؟ چه استفاده ای دارند؟
چرخ چیست؟ فرمان چیست؟موتور چیست؟ چه استفاده ای دارند؟
اگر 3 قطعه ی نام برده شده در ماشین شما نباشد، هرگز نمی توانید از ماشین خود استفاده كنید.همین روند، درباره بازاریابی محتوایی هم صدق می كند، اگر این 3 نقش نباشند شما هرگز موفق نخواهید شد.
در این مقاله قصد داریم،اعضای پشت صحنه بازاریابی محتوایی را مورد بررسی قرار دهیم و در ادامه خواهیم دید که این افراد چه قابلیت هایی را باید دارا باشند.
فرصتی برای برنده شدن
بسیاری از شرکت ها بازاریابی محتوایی را فقط برای رسیدن به اهدافشان که فروش است، انجام می دهند. ولی معدود شرکتی پیدا می شود که بازاریابی محتوایی را برای جذب مشتریان احتمالی و گسترش کسب و کار در سطوح گسترده استفاده کند. این بدان معناست که ممکن است آنها از انواع نقش های مورد نیاز برای موفق شدن در مدیریت کانتت مارکتینگ آگاه نباشند.
گردآوری تیمی با وظایف و مسئولیت های خاص
با توجه به اندازه سازمان خود می توانید یک یا چند نفر را مسئول طرح بازاریابی محتوایی خود کنید. با وجود این به طور کلی مهم نیست که چند نفر مسئول انجام یک کار هستند، در واقع نقش های زیر مورد نیاز هستند.
مدیر ارشد محتوایی(سی.سی.او C.C.O)
در سازمان شما حداقل باید یک نفر باشد که اهداف مورد نظر شما را درک و اجرا کند. اخیرا سازمان ها نام این فرد را مدیر ارشد محتوا یا به عبارتی داستان سرا گذاشتند. فردی که این وظیفه را انجام میدهد مسئول محقق کردن اهدافی است که شما تعیین می کنید. اصولا وقتی بازاریابی محتوایی شکست میخورد به دلیل نبود محتوای با کیفیت نیست، بلکه به دلیل نقص در اجراست. به این دلیل است که مدیر ارشد محتوایی مهمترین دارایی هر شرکتی است. علیرغم این که این فرد ممکن است هیچ محتوایی تولید نکند. سی.سی.او باید از عالی بودن تمام ابعاد بازاریابی محتوایی اطمینان حاصل نماید که شامل محتوا و نحوه نگارش و طراحی ویکپارچگی بازاریابی می شود. در سازمان هایی که در آنها بودجه ای برای یک سی سی او اختصاصی وجود ندارد ممکن است این وظیفه به مدیر یا نایب رئیس بازاریابی سپرده شود.
شرح شغل مدیر ارشد محتوا
مدیر ارشد محتوا بر تمامی طرح های بازاریابی کانتنت در پلتفرم ها و فرمت های متعدد نظارت می کند تا بتواند فرآیندهای مربوط به فروش، بهینه سازی محتوا و سازگاری برند را حفظ و هدایت كند. همچنین می تواند با دپارتمان های روابط عمومی و ارتباطات، خدمات مشتریان و منابع انسانی در جهت تعریف داستان برند همکاری کند.
مسئولیت های مدیر ارشد محتوا
- حصول اطمینان از اینکه محتوای مربوط به برند از نظر کیفیت و لحن صدا همسو باشد.
- ترسیم استراتژی محتوا از طرح های بازاریابی، چه به صورت کوتاه مدت و چه بلندمدت.
- همکاری نزدیک مدیر ارشد محتوایی در زمینه برندینگ، برای حصول اطمینان از تولید پیام های مناسب و همسو در همه کانال های ارتباطی.
سر ویراستار ها
سر ویراستارها نقش بسیار مهمی را در فرایند بازاریابی محتوا ایفا میکنند و بیش تر برند های امروزی به دنبال این افراد هستند. وقتی كه برندهای بیشتری دست به تولید محتوا می زنند از کارکنان خواسته می شود که از طرف شركت های خود بنویسند. متاسفانه سبک نگارش افرادی که هرگز قبلا محتوا تولید نکرده اند اغلب فاصله زیادی تا مطلوب بودن دارد. اینجا است كه سر ویراستار وارد می شود و البته گاهی اوقات جزء مسئولیتهای سی.سی.او می باشد. كمك دیگری كه سرویراستار می تواند در تولید محتوا كند، این است كه به کارمندان داخلی کمک کند و در همسو ساختن نوشته شما با اهداف سازمانی به افراد خارجی یاری رساند.
خلق کنندگان
خلق كنندگان محتوا، محتوایی را تولید میکنند که در نهایت به بیان ماجرا کمک خواهد کرد. این نقش، معمولا با نقش سر ویراستارها هم جهت است. این کار نیز ممکن است به راحتی توسط فردی که متخصص زمینه مورد نظر در سازمان است انجام شود. به عنوان مثال؛ تولید کننده های محتوای معمولی شامل اعضای هیئت مدیره، رئیس تحقیق و توسعه ، مدیر تولید، مدیر خدمات مشتریان یا یک مشاور هستند. لزوما این فرد لازم نیست نویسنده باشد ،به طور کلی این فرد در سازمان حضور دارد تا چهره یا صدایی موثرباشد و اولین نفر برای نزدیک شدن به مخاطبان هستند.
مدیر ارشد استماع
نقش مدیر ارشد استماع ایفای نقشی مانند یک اپراتور برج مراقبت در رسانه های اجتماعی و سایر کانال های ارتباطی شماست. آن ها به حرف های گروه ها گوش میکنند، مکالمه ها را برقرار نگه می دارند و اعضای مناسب تیم را که می توانند در گفتگو ها شرکت کنند اعزام می كنند.
شاید این قسمت شما را به یاد مدیر روابط عمومی بیاندازد، ولی مهم ترین فرق مدیریت استماع با مدیریت ارتباطات این است كه در مدیریت ارتباطات، شما به فكر ایجاد ارتباط پایدار با مشتریان فعلی هستید. اما در مدیریت استماع، شما با مشتریان احتمالی برخورد دارید و همه تلاشتان در این است كه مشتریان احتمالی را به خریدار تبدیل كنید كه البته امری زمان بر است.
نتیجه
حال كه شما قوانین اولیه را رعایت كرده اید، نشانه های رشد را مشاهده خواهید كرد. به چند نمونه از آن اشاره می کنیم :
- شناسایی و سازگاری برند به صورت مثبت در سراسر کانال های منتخب
- افزایش رتبه در موتورهای جست و جو گر
- افزایش ترافیك وب سایت
نكته ی مهم این آمار ها، پایداری است.چگونه می توان یك گروه را كنار هم نگه داشت كه تمامی این كارها را به بهترین شكل ممكن انجام دهند؟ جواب ساده است، چهارچوب. فقط با یك چهارچوب مشخص می توان پایدار ماند.
حرف آخر
قطعا درك كرده اید كه این نوع از بازاریابی، امری چند ماهه نیست بلكه چند ساله است. چرا كه یك استراتژی و ایده، طی سال ها موانع بی شماری را پشت سر خواهد گذاشت و ریشه های خود را محكم تر خواهد كرد. شاید با خودتان فكر كنید كه این ها فقط برای شركت های بزرگ صدق می كند ولی این راهی است كه شما را از میلیونر بودن، به میلیاردر بودن می رساند.
مقاله مرتبط: